می گفت: وضع برادرها همه خوب است، اما من بعد از سی سال کارگری با چند سر عائله محتاج نان شبم، روزی فردایم را ندارم. خدا بیامرز مادرم می گفت: 《الهی نان بدود و تو به دنبالش!》 همان هم شد.جوان بودم و نادان، خیلی اذیتش می کردم.
امام سجاد علیه السلام می فرماید: 《…فرضیت ان تشبع و تجوع هی وتکسوک وتعری وترویک وتظما وتظلک وتضحی وتنعمک ببوسها وتلذذک بالنوم بارقها…》 《…این مادر بود که حاضر بود گرسنه بماند و توسیر باشی ؛برهنه بماند و تو لباس داشته باشی ؛ تشنه بماند و تو سیراب باشی ؛ در آفتاب بنشیند تا تو در سایه او آرام استراحت کنی…》
منبع: رساله حقوق امام سجاد علیه السلام
در تعریف کاریزماتیک گفته اند:
«افرادی كه انرژى مثبت دارند ..اغلب مهربان و با عاطفه هستند … به زمين و زمان مهربانی مي كنند، غصه دارند اما آن را قصه نمی كنند ،تا خُلق مردم را تنگ نکنند …اغلب افرادى خوش خُلقند …دنبال نقاط مثبت هستند …در برابر نا ملايمات زندگی خم به ابرو نمی آورند … اين افراد در بلند مدت يك نيرویی بدست میآورند كه از همه لحاظ مورد قبول اطرافيان هستند و به قول روانشناسان شخصیت كاريزماتیک” دارند.»
سردار سرافراز ما! وقتی خوب به شما نگاه می کنم می بینم این همه ویژگی تنها بخش کوچکی از شخصیت شما بود.
کوک چهارم
بعد از پایان کلاس شرح مثنوی معنوی مولانا جلال الدین، استاد علامه محمدتقی جعفری گفت:
من خیلی فکر کردم و به این جمعبندی رسیدهام که رسالت همه پیغمبران در این عبارت خلاصه میشود، و آن “کوک چهارم” است. مریدان پرسیدند: “کوک چهارم"چیست؟
علامه با آن لهجه شیرین ٱذری در تمثیل چنین شرح میدهد :
یک شخصی کفش هایش را برای تعمیر نزد کفاشی میبرد،کفاش با نگاهی میگوید این کفش سه کوک میخواهد و هر کوک مثلا ده تومان میشود و خرج تعمیر کفش کلا میشود سی تومان.
مشتری هم قبول میکند. پول را میدهد و میرود تا ساعتی دیگر برگردد و سوار کفش تعمیر شده بشود.
کفاش دست به کار میشود. کوک اول، کوک دوم و در نهایت، کوک سوم و تمام…!!
اما با یک نگاه عمیق در مییابد اگر چه کار تمام است، ولی یک کوک دیگر اگر بزند عمر کفش بیشتر میشود و کفش، کفشتر خواهد شد.از یک سو، قرار مالی را گذاشته و نمیشود طلب اضافه کند و از سوی دیگر، دو دل است که کوک چهارم را بزند یا نزند.
او میان نفع و اخلاق، میان دل و قاعدهی توافق، مانده است.یک دو راهی ساده که هیچ کدام خلاف عقل نیست.
اگر کوک چهارم را نزند، هیچ خلافی نکرده، اما اگر بزند، به رسالت هزار پیامبر تعظیم کرده. اگر کوک چهارم را نزند، روی خط توافق و قانون راه رفته، اما اگر بزند، صدای لبیک او، آسمان اخلاق را پر خواهد کرد.
دنیا پر از فرصت کوک چهارم است، و ما کفاشهای دو دل…!
امیدوارم در این دنیای فانی همیشه و هر لحظه با نگاهمان ، با کلامان ، و با قدم هایمان با مهرورزی و از سر وجدان کوک چهارم را برای ديگران بزنیم.
همسرداری امام حسین علیه السلام
سیره قرآنی حضرت ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) در همسر گزینی و تشکیل خانوده و تربیت فرزند و رشد اهل خانه و خانواده به سوی تعالی و کمالات عالیه الهی حکایتگر این دیدگاه و تفکر ماندگار است.
یکی از برخورد و رفتارهای امام حسین با همسران خود دراین نقل قول جابر از امام باقر(علیه السلام) دانست.
ایشان نقل می کنند که روزی عدّه ای بر امام حسین(علیه السلام) وارد شدند؛ ناگاه فرش های گران قیمت و پشتی های فاخر و زیبا را در منزل آن حضرت مشاهده نمودند. عرض کردند: ای فرزند رسول خدا! ما در منزل شما وسایل و چیزهایی مشاهده می کنیم که ناخوشایند ماست (وجود این وسایل در منزل شما را، مناسب نمیدانیم!) حضرت فرمود: 《إنّا نَتَزَوّجُ النِّساءَ فَنُعطیهِنَّ مُهُورَهُنَّ فَیَشتَرینَ بِها ما شِئنَ، لَیسَ لَنا فیهِ شی ءٌ.؛ما در ازدواج، مهریه زنان را پرداخت می کنیم و آنها هر چه دوست داشتند، برای خود خریداری می کنند. هیچ یک از وسایلی که مشاهده نمودید، از آنِ ما نیست.》(1)
در روایتی دیگر از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است که امام حسین(علیه السلام) برای فرزندان و همسران خود زیورآلات از نوع طلا و نقره تهیه کرده و می خواست که خود را با این زیورآلات بیارایند.
این دو روایت نمونه ای از توجه امام حسین (علیه السلام) به خواسته های همسر و اهل خانه خود است که باید الگویی برای ما باشد.
البته نکته مهم این است که همانطور که در روایت اول مشاهده می شود، اعتدال در امور، ساده زیستی و صرفه جویی باید در کار باشد- یعنی همسران در حد مهریه خود می توانند خرج کنند.
از نگاه امام حسین (علیه السلام) خانواده بستری برای تقوا و پرهیز از گناهان و دست یابی به محبت و مودت و آرامش است ومعتقد هستند محلی برای تربیت فرزندانی سالم و صالح می باشد.
پ.ن
1- اصول کافی ج 6، ص 476
یقین داشته باش که:به اندازه خودت برای تو اندازه مى گیریم…!
مرد فقیرى بود که همسرش کره مى ساخت و او آن را به یکى از بقالى های شهر مى فروخت. آن زن کره ها را به صورت دایره های یک کیلویى مى ساخت؛ مرد آن را به یکى از بقالى های شهر مى فروخت و در مقابل، مایحتاج خانه را مى خرید. روزى مرد بقال به اندازه کره ها شک کرد و تصمیم گرفت آنها را وزن کند. هنگامى که آنها را وزن کرد، اندازه هر قالب کره ۹۰۰ گرم بود. او از مرد فقیر عصبانى شد و روز بعد به مرد فقیر گفت: دیگر از تو کره نمى خرم؛ تو کره را به عنوان یک کیلو به من مى فروختى در حالى که وزن آن ۹۰۰ گرم است.
مرد فقیر ناراحت شد و سرش را پایین انداخت و گفت: ما ترازویی نداریم و یک کیلو شکر از شما خریدیم و آن یک کیلو شکر را به عنوان وزنه قرار مى دادیم .
امیر المومنین علی علیه السلام در نهج البلاغه خبطه 153 می فرمایند:
«كَمَا تَدِينُ تُدَانُ وَ كَمَا تَزْرَعُ تَحْصُد؛ هرچه كنى بر تو تاوان است، و آنچه كشتى، درو نمايى»
نیمه پر لیوان را ببین!!!
شکارچی پرنده، سگ جدیدی خریده بود؛ سگی که ویژگی منحصر به فردی داشت. این سگ می توانست روی آب راه برود.
شکارچی وقتی این را دید نمی توانست باور کند و خیلی مشتاق بود که این را به دوستانش بگوید. برای همین یکی از دوستانش را به شکار مرغابی در برکه ای آن اطراف دعوت کرد.
او و دوستش شکار را شروع کردند و چند مرغابی شکار کردند. بعد به سگش دستور داد که مرغابی های شکار شده را جمع کند. در تمام مدت چند ساعت شکار، سگ روی آب می دوید و مرغابی ها را جمع می کرد. صاحب سگ انتظار داشت دوستش درباره این سگ شگفت انگیز نظری بدهد یا اظهار تعجب کند، اما دوستش چیزی نگفت.
در راه برگشت، او از دوستش پرسید آیا متوجه چیز عجیبی در مورد سگش شده است؟
دوستش پاسخ داد: «آره، در واقع، متوجه چیز غیرمعمولی شدم. سگ تو نمی تواند شنا کند.» بعضی از افراد همیشه به ابعاد و نکات منفی توجه دارند.
«روی وجوه منفی متمرکز نشوید.»